داستان غم انگیز ۷ دانش آموز کنکوری در قروه
تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۶۳۰۶۰۳
«اطلاعات شما ویرایش و تغییر یافت.» این پیامک کوتاه زندگی هفت همکلاسی مدرسه نمونه هاشمی قروه را تغییر داد. هفت همکلاسی نمونهای که سالها برای آزمون کنکور ۹۹ تلاش کرده بودند. اما اطلاعات کنکورشان دستکاری شد. رشته تحصیلی، زبان امتحانی، محل آزمون، اطلاعات شخصی همه تغییر کرده بود. اطلاعات داوطلبان ۱۰ بار ویرایش شد، اما دانشآموزان بازنده این دوئل نابرابر ویرایشها و تغییرات شدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شهروند در ادامه نوشت: از آموزشوپرورش و سازمان سنجش خواستند تا کاری بکنند. اما اطلاعات داده شده بسیار مغایر بود. رشته تحصیلی از علوم انسانی به ریاضی تغییر کرده بود. زبان روسی و ایتالیایی به جای زبان انگلیسی انتخاب شده بود. مریوان و کامیاران هم محل آزمون کنکور بود.
این درحالی بود که این دانشآموزان نمونه شهرستان قروه بودند. مریوان و کامیاران با شهرشان چهار ساعت فاصله داشت. همه اینها موانع بزرگی سد راه کنکورشان بود.
وقتی حامد چهار ماه بعد دستگیر شد، راز این بازی نابرابر هم فاش شد. پشت پرده همه این ویرایشها و تغییرات یکی از ۲۶ دانشآموز رشته علوم انسانی مدرسه نمونه هاشمی قروه بود.
حامد در بازجوییها اختلاف شخصی را بهانه کرد. او از هر فرصتی برای ویرایش اطلاعات هفت داوطلب کنکور استفاده کرده بود. تغییرات دادهها پس از کنکور و زمان انتخاب رشته هم ادامه داشت. او حتی رشتههای انتخابی دانشآموزان را هم حذف کرده بود.
پیگیری پرونده با شکایت داوطلبانپرونده دستکاریهای اطلاعات آزمون کنکوریهای قروه با شکایت دانشآموزان به جریان افتاد. ۱۰ روز پس از انتخاب رشته کنکور سراسری بود که حامد دستگیر شد. پسری که به دلیل اختلاف شخصی آینده همکلاسیهایش را نشانه گرفت.
هر یک از این همکلاسیها داستان تلخ و متفاوتی از کنکور ۹۹ دارند. همزمان شبهای پر از استرس کنکور، کابوس، دلهره، رنج را هم تجربه کردند.
تغییر و ویرایشها برایشان کابوس بود. کابوسی که شاید در خواب هم نمیدیدند. اما همه را تجربهکردند. هر بار پیامک ویرایش اطلاعات برایشان ارسال میشد، با دستان لرزان دوباره اطلاعات را تغییر میدادند. اما این بازی سیاه را پایانی نبود. ماجرا تا جایی پیش رفت که از دانشگاه بازماندند.
تنها دو نفر توانستند همان رشته و دانشگاهی را که میخواهند قبول شوند. این در حالی است که عامل همه این دردسر بزرگ با قرار وثیقه در دانشگاه دولتی رشتهای را میخواند که همه این هفت همکلاسی آرزویش را داشتند.
شروع دردسر بزرگعلی یکی از همین هفت دانشآموز قروهای است. پیش از امتحانات خرداد ماه بود که از سازمان سنجش پیامکی دریافت کرد: «اطلاعات کنکوری شما اشتباه وارد شده است. نظام قدیم را به جای نظام جدید انتخاب کردهاید.»
ذهنش درگیر شد. اطلاعاتش را دقیق وارد کرده بود. به کافینت شهرشان رفت. همانجا بود که متوجه شد سوالات انتخابیاش از نظام جدید به نظام قدیم تغییر کرده است. به سازمان سنجش درخواست کتبی داد تا سوالات آزمون را به نظام جدید تغییر دهند.
آسودهخیال به خانه رفت، تا زمان تحویل کارت ورود به جلسه. علی میگوید: «وقتی کارت ورود به جلسهام را گرفتم، دوباره اطلاعاتم تغییر کرده بود. رشتهام از علوم انسانی به ریاضی و زبانم از انگلیسی به روسی. محل امتحانم هم مریوان بود، درحالی که من در قروه زندگی میکنم. از شهر ما تا مریوان چهار ساعت فاصله است. زبانم بند آمده بود، داشتم سکته میکردم.»
وحشت از کنکورعلی به آموزشوپرورش شهرشان مراجعه میکند. درخواست تغییر اطلاعات را داد. اطلاعات ویرایش شد، اما محل آزمون تغییرناپذیر بود.
از صبح کنکور وحشت داشت. سوالات نظام قدیم نظام جدید در سرش رژه میرفتند. سوالات رشته ریاضی مدام برابر دیدگانش بود. زبان روسی که هیچ وقت ندیده بود. همه اینها کنکور ۹۹ را برایش سخت و وحشتناکتر کرد.
با چه سختی به مریوان رفت آزمون داد. آرزویش قبولی در رشته فرهنگیان بود. رشتهای که سالها برای به دست آوردنش جنگیده بود. مدرسه نمونه رفت تا بتواند بهترین انتخاب را داشته باشد، اما زمان انتخاب رشته باز همه چیز تغییر کرد.
او میگوید: «جواب کنکور که آمد انتخاب رشته کردم. با آن همه استرسی که آزمون داده بودم، اما باز رتبه خوبی آورده بودم. تنها ساعتی به پایان انتخاب رشته مانده بود که یکی از همکلاسیهایم تماس گرفت و گفت که رشتههایمان پاک شدهاند یا تغییر کردهاند. نتوانستم کاری کنم. قبول نشدم. من که این همه تلاش کردم.»
«من شکایت نکردم، اما وقتی دیگر همکلاسیهایم شکایت کردند، متوجه شدم که عامل این دستکاریها یکی از همکلاسیهای مدرسهمان است. حامد اطلاعات ورودی ما را به دست آورده بود و در هر فرصتی اطلاعات کنکوری ما را دستکاری میکرد. حامد دستگیر شد. او میگفت به دلیل توهینی که به او کردیم زندگی ما را سیاه کرد. توهینی که هیچ وقت ما نکردیم.
دلیل واقعی این اتفاق را نفهمیدیم، اما تنها چیزی که میدانیم آیندهمان خراب شد. حامد با وجودی که پرونده قضائی دارد، در دانشگاه فرهنگیان سنندج درس میخواند و ما که این همه سختی و استرس کشیدیم، باید یک سال دیگر درس بخوانیم.»
پایان آرزوهاامیرحسین دیگر همکلاسی این گروه کنکوری است که شبهای آزمون سراسری را با کابوس و وحشت سپری کرده است، ولی پایان این کابوسها با از دست دادن تمام آرزویش گره خورد. امیرحسین هم نتوانست همان رشتهای را که میخواست انتخاب کند. اطلاعاتش تغییر نکرد، اما رشتههای انتخابیاش حذف شد.
امیرحسین احمدی هم کنکور ۹۹ برایش رنج مضاعفی داشت.
او از روزهای تلخی میگوید که پر از استرس گذشت. «کنکور دادم. رشته فرهنگیان را انتخاب کردم. اما وقتی اسامی دعوتشدگان برای مصاحبه رشته فرهنگیان آمد، نامی از من وجود نداشت. معترض شدم که سازمان سنجش اعلام کرد شما هیچ رشته فرهنگیانی انتخاب نکردید و هر روز دو رشته انتخابیتان را حذف کردهاید.»
امیرحسین از عامل این دستکاریها شکایت کرد که حامد دستگیر شد. او میگوید: «من نتوانستم رشته فرهنگیان را انتخابکنم. در حال حاضر دانشگاه آزاد رشته حقوق درس میخوانم.
اما حامد در دانشگاه فرهنگیان درس میخواند، رتبه کنکورش هم با سهمیه ۳۰۰ شد. ما حامد را از سه سال پیش میشناسیم، همیشه گوشهگیر بود، با کسی صحبت نمیکرد. او در بازجوییها ادعا کرده بود که کد ملیها را از برگه امتحانیها برداشته و با استفاده از آن وارد سازمان سنجش شده و اطلاعات را تغییر داده است.»
شاگرد خوششانسمهدی معظمی معدل دیپلمش ۱۹.۲۳ بود. یکی از همان شاگرد زرنگهای کلاس. او هم، زمان انتخاب رشته به دردسر خورد. اما خوششانستر از بقیه همکلاسیهایش بود. تنها پنج دقیقه فرصت داشت تا سایت سازمان سنجش بسته شود، اولویت نخستش دبیری سنندج بود که به مدیریت فنی سیستانوبلوچستان تغییر پیدا کرده بود. خیلی سریع ویرایش کرد.
گوشی تلفن را هم برداشت به دیگر همکلاسیهایش خبر داد، اما دقایق گذشته بود و سایت بسته شده بود.
او هم از عامل تغییرات اطلاعات میگوید: «وقتی متوجه تغییرات شدم، شوکه شده بودم. دستهایم میلرزید، اما به هر زحمتی بود ویرایش کردم. نمیدانیم چرا حامد این بلا را سر ما آورد. معدل دیپلمم بالا بود. خیلی درسخوانده بودم. یک اشتباه زندگی مرا ویران میکرد.»
آیندهام نابود شدعمران محمدیان هم یکی از همین هفت نفر است. در یک روستا زندگی میکند. پدرش کشاورز است. او تصمیم گرفت درس بخواند تا با ورود به دانشگاه کمک خانوادهاش باشد. یک سال تمام تلاش کرد، حتی پول خرید کتاب کمک آموزشی هم نداشت. تنها به کتابهای درسیاش اکتفا کرد.
او میگوید: «آیندهام نابود شد. دیگر امیدم را از دست دادم. انگیزه پارسال را ندارم. هراس اتفاق کنکور ۹۹ را دارم. پدر و مادرم تا مرز سکته رفتند. من فقط یک سال درس خواندم که وارد مدرسه نمونه بشوم. در مدرسه هم سه سال به شدت برای کنکور خواندم که به دانشگاه فرهنگیان بروم تا از گرسنگی نمیریم، بتوانم زندگی خوبی داشته باشم و آیندهام در روستا از بین نرود.
خانوادهام سال گذشته خیلی کمکم کردند تا بتوانم درس بخوانم. اما الان باید دامداری کنم. دیگر مثل پارسال نمیتوانم درست درس بخوانم.
امتحانات نهایی سال گذشته بود که مادربزرگم در خانه ما فوت کرد. خانه ما به خاطر مراسم ختم یک هفته کامل شلوغ بود. اما من به بیابان میرفتم، نزدیک خورشید درس میخواندم تا امتحاناتم را با نمره بالایی پاس کنم.
تمام صورتم سوخته بود. ولی حامد زندگی مرا سیاه کرد. خواستم شکایت کنم، ولی خانوادهام مانع شدند و گفتند خدا رو خوش نمیآید زندان برود.
حتی مدیر مدرسه هم میداند من سه ماه تابستان را باید کار میکردم تا بتوانم شهریهام را پرداخت کنم و کتاب بخرم.»
آزمون ندادمعمران هم قبل از آزمون ۹۹متوجه ویرایش اطلاعاتش شد، زمانی که کارت ورود به جلسه را تحویل گرفت. محل تولدش از قروه به کامیاران تغییر کرده بود. محل امتحان مریوان و رشتهاش ریاضی ثبت شده بود.
عمران در ادامه میگوید: «با نماینده سازمان سنجش صحبت کردم، میگفت اصلا امکان ویرایش وجود ندارد و اصلاح نمیشود. همین شد که اصلا نتوانستم آزمون را هم بدهم.»
دوئل نابرابراطلاعات کاوان سعیدی هم تغییر کرده بود. پیش از امتحانات نوبت دوم پیامکی برای او ارسال شد که نشان میداد اطلاعات ثبتنام کنکورش ویرایش شده است.
به سایت مراجعه کرد درست بود همه اطلاعات تغییر کرده بود. اطلاعات را اصلاح کرد، اما دوباره همه تغییر کرد، این دوئل ۱۰ بار ادامه داشت. کاوان اصلاح میکرد، اما دوباره اطلاعات به طور غیرقابل باوری تغییر میکرد. تنها ۱۰ بار اجازه ویرایش داشتند، اما دهمین بار اطلاعات به دست هکر ویرایش شد و این ماراتن نابرابر با ویرایشهای جعلی ثبت شد.
کاوان میگوید: «از سازمان سنجش خواستم تا اطلاعات کنکوری مرا اصلاح کند. من شانس آوردم. همان موقع شکایت کردیم. وقتی فهمیدیم حامد مسبب همه این اتفاقها بود، شوکه شدیم. حامد میگفت تسویه حساب شخصی بوده، هیچ وقت نفهمیدیم علت اصلیاش چه بود.
من از شکایتم گذشتم و رضایت دادم. توانستم همان رشتهای که میخواستم را قبول شوم، مدیریت مالی دانشگاه علامه. خوشبختانه خیلی زود متوجه شدم و توانستم اطلاعاتم را اصلاح کنم.»
پیگیر هستمهمه این دردسرهای کنکور ۹۹ برای میلاد لطفی یکی دیگر از این هفت دانشآموز قروهای هم افتاد، اما شدیدتر. محل اخذ دیپلمش مرودشت شیراز ثبت شده بود. محل تولد از قروه به لامرد فارس تغییر کرده بود. رشتههای انتخابیاش هم حذف شده بود. این شد که او هم نتوانست راهی دانشگاه شود.
میلاد میگوید: «نتوانستم شکایت کنم، اما پیگیر هستم. ما سه سال با حامد همکلاسی بودیم. چهار روز پیش با حامد تماس گرفتم. میخواستم دلیل کارش را بدانم، اما او هیچ دلیلی نداشت. رتبهاش خوب شد، چون سهمیه داشت.»
حذف ۵۴ رشته انتخابیحامد عبدالملکی هم یکی از داوطلبان کنکور ۹۹ بود. پسری که اطلاعات پرونده کنکورشان ۱۰ بار تغییر کرد. داوطلبی که به دانشگاه راه پیدا نکرد و یک سال دیگر پشت کنکور ماند. مانده است با یک دنیا حسرت و با بغضی در گلو. ۱۲ سال در مدرسه نمونه شاگرد اول بود. اما حالا افسرده در گوشه خانه نشسته است.
زبان انتخابیاش از انگلیسی به روسی و محل آزمون هم از قروه به کامیاران تغییر کرده بود. این در حالی بود که داستان به همین جا ختم نشد و عامل این دردسرها یک بار دیگر در زمان انتخاب رشته، ۵۴ کد رشتههای انتخابی حامد عبدالمالکی را هم حذف کرد.
برادر حامد میگوید: «پس از این ویرایشها و تغییرات مادرم حالش بد شد. قلبش گرفت. وضعیت روحی حامد هم بد است. شکایت کردیم، اما به ما گفتند این زرنگی هکر بود. میگویند رضایت بدهید، اما مگر ممکن است. با آینده برادرم بازی کردهاند. ما هیچ کدام وضعیت خوبی نداریم.»
قرار جلب به دادرسی متهمهنوز شکایت دو داوطلب کنکور ۹۹ روی این پرونده وجود دارد. حامد متهم به تخریب، خذف و اخلال در دادههای دیگری در سامانههای رایانهای است.
او با قید وثیقه ۷۰میلیونی آزاد بوده که قاضی شعبه دوم دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب قروه با توجه به ماده ۲۵۶ قانون آیین دادرسی کیفری قرار جلب به دادرسی متهم را صادر کرده است.
عدالت را اجرا کنیدپرونده هماکنون در پروسه قضائی در حال پیگیری است، اما آیا کنکور بار دیگر برای این داوطلبان بازمانده از آزمون سراسری ۹۹ بازمیگردد؟
آیا سازمان سنجش میتواند یک بازنگری برای این جوانان داشته باشد؟
هنوز مشخص نیست متهم چگونه به اطلاعات پرونده داوطلبان دسترسی پیدا کرده است؟
چرا تا این اندازه به سادگی میتوان اطلاعات را تغییر داد؟
در هر صورت هفت داوطلب کنکور ۹۹ و خانوادههایشان خواستار اجرای عدالت و توجه سازمان سنجش و تجدیدنظر در انتخاب رشته و آزمون برای آنان هستند.
منبع: فرارو
کلیدواژه: کنکور دانش آموزان هکرها سازمان سنجش رشته های انتخابی زمان انتخاب رشته تغییر کرده رشته فرهنگیان مدرسه نمونه سازمان سنجش دانش آموزان انتخابی اش همکلاسی ها محل آزمون ویرایش شد ویرایش ها نظام جدید دانش آموز دستگیر شد کنکور ۹۹ رشته ای ۱۰ بار یک سال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۶۳۰۶۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معلمان خاطرهانگیز در قاب تصویر
تلویزیون میتواند در قالب سریال، فیلم یا پویانمایی علاوه بر ارج نهادن به مقام معلم، زوایای شیرین و جذابی از روزهای دانشآموزی را برای مخاطب ترسیم کند. شاید به نظر بیاید که مدرسه و کلاس درس به دلیل فضای معناشدهشان، به تغییرات اساسی آرایه و زمینه نیاز چندانی نداشته باشند و بیننده با تماشای آن بلافاصله دریابد که قصه به شاگرد و معلم مربوط است، اما بیشک ساختار قصه، بازیگران و کارگردانی این آثار، نقش تعیینکنندهای در ماندگاری آن اثر خواهند داشت.
مروری بر این آثار میتواند ضمن یادآوری خاطرات ما از معلمانی که در تلویزیون دیدهایم، بار دیگر جای خالی چنین مجموعههایی را یادآوری کند.
صدای زنگدار ناصر غفرانی
مجموعه عروسکی «مدرسه موشها» به کارگردانی مرضیه برومند که ساختش به چهار دهه قبل برمیگردد جزو اولین کارهای نمایشی بعد از انقلاب با محوریت مدرسه است. شخصیتهایی مثل کپل، گوشدراز، عینکی، نارنجی و سرمایی هرکدام گوشههایی از دنیای لطیف کودکانه را نشان میدادند. استفاده از بازیگران خلاق و بااستعدادی همچون ایرج طهماسب، حمید جبلی، حسن پورشیرازی و... به عنوان صداپیشه از دیگر نقاط قوت «مدرسه موشها» بود که بدون شک نقش کلیدی در محبوبیت آن داشت. بیشک بخش مهمی از این توفیق به متنهای عالی زندهیاد احمد بهبهانی نیز مربوط بود که علاوه بر جنبه سرگرمی، با ارائه پندها و نکتههای اخلاقی به کودکان وجوه آموزشی این اثر را هم تقویت کرد. ضمن اینکه نویسنده این مجموعه کمتر از انتقال پیام به شکل مستقیم بهره برد و تلاش کرد بچهها را متوجه محیط کلاس درس کند، ولی شخصیت معلم، تنها آدم بزرگسال این جمع عروسکی که با صدای زنگدار ناصر غفرانی و دیالوگهایش با بچههای کلاس در ذهن مانده، الگوی معلمی صبور، خوشاخلاق و دوستداشتنی را در دهه ۶۰ برای بچهها ترسیم کرد.
مرشد عنایت شفیعی
مجموعه «بازم مدرسهام دیر شد» به کارگردانی داریوش مؤدبیان، موسیقی زیبای محمد شمس و بازیهای خوب زندهیادان اسماعیل داورفر و مهین شهابی در اواسط دهه ۶۰ از شبکه یک سیما زمانی که تنها دو شبکه تلویزیونی در ایران وجود داشت، پخش شد. اکبر عبدی ۲۳ ساله، نقش دانشآموزی به نام محسن را بازی میکرد که همیشه بر اثر اتفاقاتی که برایش رخ میداد و به دلیل تنبلیهایش دیر به مدرسه میرسید. با اینکه محسن تا پایان این مجموعه ۱۳ قسمتی هیچوقت به مدرسه نرسید، حضور شخصیتی به عنوان مرشد (به مثابه معلم) با بازی عنایت شفیعی که با معرکهگیریهایش به سبک قدیم سعی میکرد تا آموزشهای لازم را با گوشزد کردن به بچهمرشد، با نقشآفرینی مجید رزاز، به بینندگان منتقل کند، در دل خود نکات آموزشی فراوانی داشت.
پدیدهای در مدرسه شبانهروزی
مجموعه «بچههای مدرسه همت» به کارگردانی سیدرضا میرکریمیبه نوعی نسخه بومیشده پویانمایی «بچههای مدرسه والت» است که در سال ۱۳۷۵ در گروه کودک و نوجوان شبکه دو سیما تولید شد و قصه آن درباره پسربچههایی بود که در یک مدرسه شبانهروزی کنار یکدیگر زندگی میکردند و در هر قسمت برای یکی از آنها اتفاقاتی میافتاد که در داستانی مستقل مشکلاتشان آسیبشناسی و مطرح میشد. مهران رجبی در این مجموعه نقش ناظمی مهربان و دلسوز را داشت که سعی میکرد در کنار ایجاد نظم در مدرسه با دانشآموزان رفتار مناسبی داشته باشد و آنهایی را که به دور از خانواده در این مدرسه، هم درس میخوانند و هم زندگی میکنند بهخوبی درک کند. ضمن اینکه در این مجموعه میرکریمی خیلی عالی توانست آن صمیمیتی را که از رفتار معلمان انتظار داریم به تصویر بکشد.
الگویی برای معلمهای پرورشی
مجموعه تلویزیونی «دبیرستان خضرا» به کارگردانی اکبر خواجویی در سال ۱۳۷۵ در ۱۳ قسمت به دغدغه و مشکلات دانشآموزان دختر پرداخت. خواجویی سعی کرد با انتخاب بازیگران دختر، داستانهایی را در دبیرستان دخترانه بازگو کند که برگرفته از دغدغههای نوجوانان در این مقطع تحصیلی باشد. او سراغ مشکلاتی رفت که الزاماً شخصی نبودند و به خانواده و اجتماع نیز مربوط میشدند. برگ برنده این سریال، سپردن نقش خانم شکیبه، معلم پرورشی و امور تربیتی به آزیتا حاجیان بود. معلمیکه سعی میکرد با فعالیتهای مثبت و ثمربخش خود چهرهای مناسب از این طبقه آموزشی در مدارس به نمایش بگذارد. شکیبه با ارتباطی که با دختران نوجوان داشت، دغدغههای آنها را بررسی و به مشکلات دانشآموزان رسیدگی میکرد. حاجیان بهخوبی توانست در نقش یک معلم دلسوز ورود کند و نشان دهد چطور میتوان با دانشآموزانی در سن حساس بلوغ درست رفتار کرد و با آنها در میانه مشکلات خانوادگی و اجتماعیشان همراه بود.
مجید، یکی شبیه همه دانشآموزان
زندهیاد کیومرث پوراحمد با مجموعه ۹ قسمتی «قصههای مجید» به قلم هوشنگ مرادی کرمانی یکی از ماندگارترین مجموعههای مدرسه و معلممحور را در دهه ۷۰ در تلویزیون ثبت کرد و از معدود مجموعههایی بود که توجهی خاص به شخصیت معلم و رابطه معلم و شاگردی داشت. «قصههای مجید» قصه نوجوانی بامزه و شوخطبع با لهجه شیرین اصفهانی به نام مجید را با بازی مهدی باقربیگی نشان میداد که با بیبی زندگی میکند. او سعی میکند با جدیت به هدفهایی که میخواهد برسد، اما بیتجربگیها، شیطنتها، ندانمکاریهایش ماجراهای شیرین و تلخی را رقم میزد. ناظم سختگیر، با نظم و البته خشن مدرسه که نقشش را جهانبخش سلطانی بازی میکرد، برای بسیاری در واقعیت شخصیت آشنایی بود، اما در این میان آقای حیدری در نقش معلمی دلسوز سعی کرد با دانشآموزانش از جمله مجید راه بیاید. این معلم ورزش، نماد معلمهایی بود که بهخوبی دانشآموز خود را درک میکنند و میکوشند با بچهها با هر اخلاقی راه بیایند. در قصههای مجید، بچهها باید از معلم ریاضی حساب میبردند، چون وقتی جدول ضرب بلد نبودند، دانههای تسبیح معلم نشانه هشدار بود. البته معلم انشا هم چندان واقعبین نبود، چون وقتی مجید انشایش را با موضوع همسایهشان که مرده شور بود سر کلاس خواند از کلاس اخراجش کرد.
دردسرهای معلمیبرای مادربزرگهای بازیگوش
«مدرسه مادربزرگها» سال ۱۳۷۵ با طرحی از زندهیاد فرشته طائرپور و به کارگردانی غلامرضا رمضانی، داستان تعدادی خانم میانسال بود که خانم معلم جوانی داشتند و در هر قسمت ماجراهای جالبی را به وجود میآوردند که فضای شیرین و دلچسبی را ایجاد میکرد. این معلم جوان با بازی الهام پاوهنژاد تلاش میکند همه مادربزرگهای شاگردانش را باسواد کند. از این رو با کمک شاگردانش سراغ مادربزرگهایی میرود که سواد ندارند و بالاخره میتواند مادربزرگها را خارج از ساعت مدرسه دور هم جمع کند. تصویری که از معلم در این سریال نقش میبندد معلم جوان و با حوصلهای است که سعی میکند ضمن احترام به مادربزرگها آنها را مجاب به درس خواندن و ایجاد نظم کند که در این مسیر موفق میشود و کاری میکند تا مادربزرگها با نوههایشان درس بخوانند و تکالیفشان را انجام بدهند
معلم درس شیرین ریاضی
یکی از معلمهای دوستداشتنی دهه شصت آقا معلمی است که او را در کنار مبصر چهار ساله کلاس و شعر «آقا اجازه هولم نکن دست و پاهامو گمنکن» به یاد میآوریم. سریال «درس شیرین ریاضی» یا «ق مثل قلقلک» سال ۱۳۶۸ روی آنتن شبکه یک رفت. زندهیاد حسین محباهری با آن ریش و سبیل خاصی که داشت به عنوان معلمیبا حوصله و صبور از درس ریاضی به عنوان «درس شیرین ریاضی» یاد میکرد و محمد کدخدایی که در نقش مبصر چهارساله کلاس نقشآفرینی میکرد خاطرات به یادماندنی برای ما ثبت کرد. او که چهار سال در یک کلاس درجا زده بود از دیگر همکلاسیهایش بزرگتر به نظر میآمد و همین موضوع جذابیت نقش او را بیشتر کرده بود. نکته جالب این بود که سال بعد که این مجموعه بار دیگر ساخته شد او مبصر پنج ساله کلاس بود.
معلم زحمتکش کوبار
سریال «کوبار» به معنی باران کوهی، که فریدون حسنپور در سال۱۳۹۷ برای شبکه دو ساخت داستان معلمی جوان با بازی ارمیا قاسمی است که برای آموزش دادن به روستا میرود و در این روستا با عشق و علاقه فراوان به کودکان راه و رسم زندگی را آموزش میدهد که در این مسیر دشوار با اختلافات مختلفی روبهرو میشود. این معلم مجبور است که یک سال در یک دبیرستان دورافتاده در منطقهای کوهستانی در شمال کشور زندگی کند. کوبار تلاش میکند تصویری آرمانی از معلمان زحمتکش ارائه دهد و شخصیتهایی خلق کند که به آدمهای آرمانی نزدیک باشند از جمله معلمیکه در راه آموزش بچههای مردم، خود را فدا میکند.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری رادیو تلویزیون